انسانها جلوههای یک وجود واحدند
( 3757)از نزاع ترک و رومی و عرب |
|
حل نشد اشکال انگور و عنب |
( 3758)تا سلیمان لسین معنوی |
|
درنیاید برنخیزد این دوی |
( 3759)جمله مرغان منازع بازوار |
|
بشنوید این طبل باز شهریار |
( 3760)ز اختلاف خویش سوی اتحاد |
|
هین ز هر جانب روان گردید شاد |
( 3761)حیث ما کنتم فولوا وجهکم |
|
نحوه هذا الذی لمینهکم |
( 3762)کورمرغانیم و بس ناساختیم |
|
کان سلیمان را دمی نشناختیم |
( 3763)همچو جغدان دشمن بازان شدیم |
|
لاجرم وا ماندهْ ویران شدیم |
( 3764)میکنیم از غایت جهل و عما |
|
قصد آزار عزیزان خدا |
لسین: لسن فصیح، بلیغ. به معنای زباندان و آشنا به زبانهای گوناگون است. مولانا به خاطر رعایت وزن «لسن» را به «لسین» تبدیل کرده است.
طبل باز: طبلی است که به دستور شاهان مینواختهاند تا مردم در مراسم پروازدادن بازِ شاهی حضور یابند.
حَیثُ ما کُنتم: برگرفته است از قرآن کریم (در باره خانه کعبه و قبله شدن آن براى مسلمانان) «فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ: پس بگردان روى خود را به سوى مسجد الحرام و هر جا که باشید بگردانید رویهاى خود بدان سو.»[1]
هَذا الَّذِى لَم یَنهَکُم: این (درگاه حضرت حق) چیزى است که شما را (از آن) باز نداشته است.
کور مرغ: خفّاش.
ناساخت: بىاندام، کنایه از ناقص و ناآشنا به مقام اولیاء.
( 3757) از نزاع ترک و رومى و عرب اشکال انگور و عنب و ازوم حل نمىشود. ( 3758) تا آن سلیمان امین و شخص معنوى پا در میان نگذارد این دوئیت از میان بر نمىخیزد. ( 3759) اى مرغانى که بازوار با هم در نزاع هستید صداى این منادى شهریار را بشنوید. ( 3760) و از هر طرفى که هستید از اختلاف خود گریخته روى باتحاد آورید و با شادمانى تمام بسوى شهریار بروید. ( 3761) هر جا باشید بطرف او روى بگردانید این همان کسى است که اگر رو باو کنید متوجه حق بوده و از او رو گردان نخواهید شد. ( 3762) مرغان کور ناسازگارى هستیم که یک دم آن سلیمان را نشناختهایم. ( 3763) مثل جغدها دشمن بازها گردیده و در ویرانهها ماندهایم. ( 3764) و از غایت نادانى و کورى قصد آزار عزیزان حق را مىکنیم.
«سلیمان لسین معنوی» رهبر و راهنمایی است که بر دلها آگاهی و اشراف دارد و سخن همه را میفهمد و میتواند همه را یکی کند. مولانا میگوید: همه پیروان مذاهب گوناگون جویای حقاند و خود را در راه حق میدانند. مولانا میخواهد بگوید: شما ای کسانی که با هم در شناخت حق منازعه دارید، همه باز پادشاهید. همه مانند باز، این آوای طبل باز را بشنوید و در یکجا گرد آیید تا حقیقت را مشاهده کنید. این یکیشدن همه را شادمان و آسوده میکند، زیرا در اتحاد همه درمییابند که جلوههای یک وجود واحدند. مولانا کلام خود را به آیهْ شریفه سوره «بقره» مستند میکند که دربارهْ قبلهْ مسلمانان فرمان میرسد: هر جا که هستید، رویتان را به سوی کعبه بگردانید. مولانا به جای «شطره»، «نحوه» را ذکر میکند. ترجمه کامل بیت این است: هر جا هستید روی خود را به سوی آن بگردانید، این چیزی است که او شما را از آن نهی نمیکند. البته منظور، رویآوردن به اتحاد و یکیشدن جانهای خداجوست.
مولانا گله میکند که ما انسانهایی هستیم که به حقایق هستی آشنایی نداریم. «بس ناساختیم»، یعنی بسیار نامناسب پرورش یافتهایم. «سلیمان» و «بازان» و «عزیزان خدا» رهبران حقاند. ما دشمنان آنها هستیم و به همین دلیل، مانند جغد در ویرانهْ دنیا ماندهایم و اسیر زندگی مادی هستیم. «عَمی» به معنای کوری است. البته کوری چشم باطن.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |